دلت که بگیرد دنیا جعبه ی کوچکی

دلت که بگیرد، "دنیا" جعبه ی کوچکی
می شود پر از باروت و خالی از هوا, آنقدر تنگ و کوچک و خفقان آور، که هر لحظه امکان انفجارش را به خودت راه می دهی... دلت که بگیرد "زندگی" تُنگِ کوچکی می شود مابین دستانِ سیاهِ روزگار، و خودت را ماهیِ قرمزِ عاشقی می بینی که تنها و سردرگم خودش را به شیشه ی گِرد و بی زاویه ی تُنگِ ماهی می کوبد... دلت که بگیرد، دیگر "جهانی" در کار نیست،/ آنچه هست و نیست، "اتاقیست" با یک پنجره که درهایش، رو به خاطراتِ خیس و باران خورده باز می شود، و همان خاطرات گاهی به وسعت تمام دردهای روی زمین "آزارت" می دهد.../ دلت که بگیرد، "دنیا" دندانِ پوسیده ای می شود در دهانِ بی کسی هایت، آنقدر سخت و دردآور ، که مُدام زُق زُقِ تنهایی هایت ، آرام و قرار را از سرت می برد...
دلت که بگیرد..
دیدگاه ها (۵)

انقدر تورابطه بادیگران کوتاه امدیم که اخر حرف دلمان از چهره ...

همه چی همون اولین بارشه که درد داره؛اولین باری که بخاطر کارِ...

میگن تنهایی پوست ادم رو،کلفت میکنه!راست میگن...دیدی یه سری ه...

هیچکس از دوریَت نمی‌میرد، فوقش این است که شب‌ها دیرتر به خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط