دلواپس گذشته مباش و غمت مباد

دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد

بی اعتنا شدم به جهان، بی تو آنچنان
کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد

من داستان آن گل سرخم که عاقبت
دلسوزی نسیم سرش را به باد داد

گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد

این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما ، مرحمت زیاد!

👤 فاضل نظری
دیدگاه ها (۴)

حالا تمام دغدغه ام این شُده حسین این اربعین کربُبَلا میبری م...

به آب حسن و به تاب جمال جان پرورکز آن گشاد دهان را انار خندا...

تراش نگین کار خودم سفارش مشتری #گوهر تراشی #عقیق

چطوره نقاشی #سیاه_قلم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط