آسمان در نظرم تیره و تار است حسین

آسمان در نظرم تیره و تار است حسین
هر طرف مینگرم بوته ی خار است حسین

تا رسیدیم اَخا، تشنگیم افزون شد
این عطش حاصل نفرین بهار است حسین

آن سیاهی که نمایان شده نخلستان نیست
پس چرا دشت پر از نیزه سوار است حسین

خنده ی حرمله در دشت طنین افکنده
به گمانم که پی صید شکار است حسین

کوفیان شهره ی غارتگری و تاراجند
حتم دارم که دگر آخر کار است حسین
دیدگاه ها (۱)

ای مسیحای آشنای حسینخنده هات گره گشای حسینآفریده شدم برای شم...

هاجر کرب و بلایم یا حسیناین دو نذری مِنایم یا حسیناین دو اسم...

بنویسید مرا یار حسینکشته و مرده ی دیدار حسیناولین بی سر بازا...

شب زیارت #امیردلها فرا رسید:السلام علیک یا اباعبداللهو علی ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط