دیالوگماندگارمختارنام

#دیالوگ_ماندگار_مختارنامہ

"تو چرا از قافلہ ۍ عشق جا ماندۍ کیان..؟"

"راه را گم کردم ابواسحاق..."

"راه بلدی چون تو کہ راه را گم کند، راه نابلدان را چہ گناه...؟"

"راه را بستہ بودند، از بیراهہ رفتم، هر چہ تاختم مقصد را نیافتم، وقتی بہ نینوا رسیدم خورشیـ☀ ️ـد بر نیزه بود..."😭

مختار: "شرط عشق جنون است، ما کہ ماندیم مجنون نبودیم"😔

❗ ️❗ ️مواظب باشیم که رَه گُم نکنیم❗
دیدگاه ها (۱)

پیشگـــــویی انجیـــــل ⚔ نبـــــرداخـــــرالـــــزمـــــان⚔...

مادرم را گو ببیند قاسمش رعنا شده🍁 سیزده ساله یتیمش هم قد سقا...

تنها من عـاشق گرمای نــگاه تو نیستـم؛🍁 ببیــن!!🍁 پرنده‌ها هـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط