p.2
ا.ت و شوگا سر یه میز بودت نوشیدنی میخوردن که یکی از پسرا اومد و دستشو روی چشمای ا.ت گزاشت و گفت : ا.ت اگه گفتی من کیم ؟
شوگا تعجب کرده بود و از عصبانیت قرمز شده بود
ا.ت : سوهی ؟
سوهی دستشو برداشت و گفت خودم هستم بفرمایید
ا.ت داد زد : اوپااااا و بعد پرید بغل سوهی
شوگا از عصبانیت قرمز شده بود لیوان داخل دستشو و فشار میداد
سوهی : اوو ا.ت معرفی نمیکنی
ا.ت : اها شوگا دوستم و شوگا سوهی بست فرندم از بچگی
شوگا توی ذهنش من دوستم هه اون بست فرند ..
سوهی : دستشو دراز کرد و گفت خوشبختم جناب که شوگا لیوان توی دستشو شکوند
ا.ت : شوگا چیکار میکنی دستت داره خوننن میاد اوهه
شوگا : من میرم دستشویی شما هرکار میخواید کنید ...
ا.ت : اوففف سوهی ببخشید من برم ببینم چش شده
سوهی : اوه راحت باش
....
ا.ت رفت سمت دسشویی که شوگا داشت به دست و صورتش آب میزد
ا.ت : شوگا حالت خوبه ؟؟
.....
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.