📖«...دندان هایم را برهم فشار دادم. تلفن با باتری خالی، مث
📖«...دندانهایم را برهم فشار دادم. تلفن با باتری خالی، مثل یک جنازه افتاده بود کنار دستم. هیچکدامشان جواب نمیدادند. خودم را جمع کردم روی مبل و زانوانم را بغل گرفتم. یک تنه، رکورد بدبختترین انسان روی زمین را شکسته بودم؛ اما سنم واقعا کم بود برای شکستن این رکورد. هنوز تولد شانزده سالگیام را نگرفته بودم حتی؛ که تا گردن رفتم زیر بار بدهیهایی که اصلا سر و تهش را نمیدانستم...»
📙بریدهای از رمان #شهریور 📙🍃
🌾 یک دخترانهی امنیتی دیگر، به قلم فاطمه شکیبا🌱
(نویسنده رمانهای شاخه زیتون، رفیق، خط قرمز)
⚠️به زودی در مهشکن:
https://eitaa.com/joinchat/4209770517Cd7795651b7
#حجاب #زن_عفت_افتخار
#مهسا_امینی #خاص #ایران #عاشقانه #رمان
📙بریدهای از رمان #شهریور 📙🍃
🌾 یک دخترانهی امنیتی دیگر، به قلم فاطمه شکیبا🌱
(نویسنده رمانهای شاخه زیتون، رفیق، خط قرمز)
⚠️به زودی در مهشکن:
https://eitaa.com/joinchat/4209770517Cd7795651b7
#حجاب #زن_عفت_افتخار
#مهسا_امینی #خاص #ایران #عاشقانه #رمان
۴.۳k
۲۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.