با مادرم رفتیم مغازه حیوانات یه چرخی زدیم از یک مار خیل

با مادرم رفتیم مغازه حیوانات یه چرخی زدیم ، از یک مار خیلی خوشگل خوشم اومد
پرسیدم چند ؟ طرف گفت : ٢٠٠ هزار تومن
مادرم گفت : نه نماز میخونی نه روزه میگیری نه عبادت حالیته ، خودش مفت و مجانی میاد تو قبرت !! بیا بریم :

سلطان غم مادر
دیدگاه ها (۳)

ﻛﻼﺱ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﺎﺩﻣﻪ ﺯﻧﮓ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﺮ ﻛﻼﺱ ﻭ ﺧﯿﻠﯽﻣﺤﺘﺮﻣ...

سوال کنکور دهه هشتادیا :- بیت زیر با کدام یک از گزینه های زی...

یکی از فانتزیام اینه که بامادر شوهرم آنقدر صمیمی بشم وقتی می...

پایان مرداد را برایتان اینگونه آرزو میکنم :خدایا گوشه چشمی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط