میآی دَمِه آرایِشگاه
میآی دَمِه آرایِشگاه
تو کت و شلــوار میبینمـت
تو لبــاس عـروس میبینیـم
من خیــره به تـَو
تو خیــره به مــن
با صــدای عکــاس به خـودمون میایـم
که میگـه بریـن سمتـه هــم
نزدیکــم میشـی
حواســم پرتـه چشمـات میشـه
تعادلــمو از دست میــدم میوفتــم بغلـت
نفسـامون میخوره بـه هـم
صورتــامون نزدیــک میشـه
چیـک
عــالی بـــود معرکــه شـد عکستون....
تو کت و شلــوار میبینمـت
تو لبــاس عـروس میبینیـم
من خیــره به تـَو
تو خیــره به مــن
با صــدای عکــاس به خـودمون میایـم
که میگـه بریـن سمتـه هــم
نزدیکــم میشـی
حواســم پرتـه چشمـات میشـه
تعادلــمو از دست میــدم میوفتــم بغلـت
نفسـامون میخوره بـه هـم
صورتــامون نزدیــک میشـه
چیـک
عــالی بـــود معرکــه شـد عکستون....
۲۰۹
۰۱ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.