قصه

قصه
همین جا تمام میشود
فقط جنازه ای میماند
که نفس میکشد
لباس میپوشد
راه میرود
و گاهی لبخند میزند
اماسالهاست که مرده است
دیدگاه ها (۲)

به پایت می مانماز عمد تمام پل ها را خراب کردمتا خودم را به ت...

هر روز...کفش هایم را می‌پوشم...و به خودم قول می‌دهم امروز تو...

‌هیچ آوازی نشنیدیمکاش نوازنده زودتر می آمدهیچ میوه ای نخوردی...

روبان‌های سفید ، پیچیده بر گل سرخ‌های بی تاب را ببین!برنمی‌گ...

💜💜گاهی گمان نمی کنی ولی خوب میشودگاهی نمیشود، که نمیشود، که ...

روز هاست که نیاز به آغوش دارمآغوشی که به من لحظه ای آرامش ده...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط