بوسید در آیینه خودش را

بوسید در آیینه خودش را
و ندانست
آن لب که هدر رفت
مرا خرج دو سال است...
دیدگاه ها (۳)

من بی " تو "یک واژه‌‌ی ساده بیش نیستم ...اما کنارتهمچون یک ک...

از همان لحظه رفتنت،هر روز کنار پنجره می‌نشینمو تنهاییم را بو...

باران باشدتو باشییک خیابان بی‌انتها باشدبه دنیا می‌گویم:خداح...

تو چه کردی که دلماین همه خواهان تو شد؟ #محمد_علی_بهمنی

مرا بخوان...موسیقے عشق بہ لب هایت مے آید...دوست داشتن را، با...

game of love and hate(part 29)

خواهر کوچولوم منو یاده اونایی میندازه که با ارایش کراش میشن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط