نشسته بودم جلوی تاکسی

نشسته بودم جلوی تاکسی
یه دخترو پسرم عقب نشسته بودن که یه دفعه دختره جیغ کشید "دستتو بکش بیرون کثافت"!!!!

راننده هم کوبید رو ترمز پسررو از ماشین کشید پایینو یه دل سیر زدش...

سوار ماشین که شد از دختره پرسید خانوم،پسره چیکار کرد؟

دختره گفت:آشغال دستشو تا ته کرده بود تو دماغش.....!!!!
دیدگاه ها (۵)

به ﻗﻮﻝ ﺣﺴﯿﻦ ﭘﻨﺎﻫﯽ :ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ، ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏ...

شهیدمحمدرضاحقیقی شهیدی که درلحظه ی تدفین لبخندزدروحش شادویاد...

الهی اونقدربخندی که صدای خندهات بشه عذاب دشمنات، الهی ازشادی...

قلبت رابانام وذکرخداشارژکن....

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت 30آرمیلااز قضا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط