سوگند به آن حس غریبانه ی چشمت
سوگند به آن حس غریبانه ی چشمت
بی یاد تو هرگز سخن آغاز نکردم
رفتی و دلم بست به سوی همه در را
جز روی تو در را به کسی باز نکردم
گفتم که بگویم غزلی لایق عشقت
حس غزلم را به تو ابراز نکردم
شبها که به خاطر گذرد یاد عزیزت
در خواب به جز نام تو آواز نکردم
زنجیر به پای دل من بست نگاهت
بی حال و هوای تو که پرواز نکردم
بی یاد تو هرگز سخن آغاز نکردم
رفتی و دلم بست به سوی همه در را
جز روی تو در را به کسی باز نکردم
گفتم که بگویم غزلی لایق عشقت
حس غزلم را به تو ابراز نکردم
شبها که به خاطر گذرد یاد عزیزت
در خواب به جز نام تو آواز نکردم
زنجیر به پای دل من بست نگاهت
بی حال و هوای تو که پرواز نکردم
۱.۳k
۱۶ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.