سوگند به آن حس غریبانه ی چشمت

سوگند به آن حس غریبانه ی چشمت
بی یاد تو هرگز سخن آغاز نکردم
رفتی و دلم بست به سوی همه در را
جز روی تو در را به کسی باز نکردم
گفتم که بگویم غزلی لایق عشقت
حس غزلم را به تو ابراز نکردم
شبها که به خاطر گذرد یاد عزیزت
در خواب به جز نام تو آواز نکردم
زنجیر به پای دل من بست نگاهت
بی حال و هوای تو که پرواز نکردم
دیدگاه ها (۱)

💠 آواره شدی خانه ی قلبم شده جایت 💠 انداخته ام چشم سیه زیردوپ...

#مدل_نقاشی #لب #عسل

دوستـت دارم و بی تو ،خبری نیست مرابی تو از گلشن هستی،ثمـــری...

بگذار لبم همیشه مستت باشد... وین حالِ خراب نازِ شَستت باشد.....

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط