امروز ۲۵ کیلومتر در شهر پیاده روی کردم
امروز ۲۵ کیلومتر در شهر پیاده روی کردم
چارهای به جز راه رفتن نداشتم.
برای از کار انداختنِ ذهنم باید تنم خسته میشد.
تنم خسته شد اما ذهنم از کار نیافتاد؛
پیشاپیش میدوید و مانندِ کودکی خستگی ناپذیر
میرفت و برمیگشت و بدنم را به دنبالِ خود میکشید...
نامه از | "گلاویژ" به "عزالدین"
چارهای به جز راه رفتن نداشتم.
برای از کار انداختنِ ذهنم باید تنم خسته میشد.
تنم خسته شد اما ذهنم از کار نیافتاد؛
پیشاپیش میدوید و مانندِ کودکی خستگی ناپذیر
میرفت و برمیگشت و بدنم را به دنبالِ خود میکشید...
نامه از | "گلاویژ" به "عزالدین"
۸۵۹
۲۶ مرداد ۱۴۰۳