ای گل از دیده مرو تا دَمِ جان بنشیند
ای گل از دیده مرو تا دَمِ جان بنشیند
نفسی باش که این باد خزان بنشیند
آمدی در دل و برخاست به تعظیم تو جان
بنشین، ورنه محال است که جان بنشیند
هرکه را کعبه بَرد در گروِ راحله نیست
میرود گر همه، بر ریگ روان بنشیند
با غم من دلِ دریا تُنُک آب است، مباد
کشتی آنجا به گِل از بار گران بنشیند
به نگاهی بفروشد همه سرمایهی ناز
بیتو گر عشوه زمانی به دکان بنشیند
دامنافشان بگذشت از همه عالم «محمد »
تا به کِی در گروِ سود و زیان بنشیند...
🔥
نفسی باش که این باد خزان بنشیند
آمدی در دل و برخاست به تعظیم تو جان
بنشین، ورنه محال است که جان بنشیند
هرکه را کعبه بَرد در گروِ راحله نیست
میرود گر همه، بر ریگ روان بنشیند
با غم من دلِ دریا تُنُک آب است، مباد
کشتی آنجا به گِل از بار گران بنشیند
به نگاهی بفروشد همه سرمایهی ناز
بیتو گر عشوه زمانی به دکان بنشیند
دامنافشان بگذشت از همه عالم «محمد »
تا به کِی در گروِ سود و زیان بنشیند...
🔥
۱.۴k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.