NH

NH
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی دل بریدن هات حکمت داشت: دلبر داشتی
از دل من تا لب تو راه چندانی نبود من که شعر تازه می گفتم، تو از بر داشتی
قلب من چون سکه های از رواج افتاده بود آنچه در پیراهن من بود، باور داشتی
دشتی از آهو درین چشمت به قشلاق آمده جنگلی از ببر در آن چشم دیگر داشتی
پشت پلکم زنده رودی از نفس افتاده بود روی لب هایت گلاب ناب قمصر داشتی
خاطراتم را چه خواهی کرد؟ گیرم باد برد بیت هایی را که از من کنج دفتر داشتی
دیدگاه ها (۸)

NHباز دلتنگ توأم ، میل بیابان دارم امشب اندازه ی صحرای تو ، ...

NH.وای اگر یک شب در آغوشم بگیری محشر استتنگ بین ِ بازوان ِ ت...

...... !تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختیمن به اندازه ی زیبای...

......بیزارم از آن عشق که عادت شده باشدیا آن که گدایی محبت ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط