تو خیابون با تلفن حرف میزدم

تو خیابون با تلفن حرف میـزدم
یه یارو فضولی از بغلم داشت رد میشد و به حرفام گوش میکرد ...😄 😄


منم با تلفن گفتم : من اونو زنده میخوام😎


صبر کن یکی حرفامونو شنید...


تک تیر انداز، مردی که از کنارم رد شد رو بزن!🔫 😱


یارو از ترس مث پلنگ زیگ زاگ می دویید تیر بهش نخوره 🔫 💣 🔫 😂
دیدگاه ها (۴)

آقایون داداشامخانوما آبجیامپستی در بساط ندارمفقط خواستم بگم:...

دیشب رفتیم خاستگاری:.........مامانش گفت : آقا پسرتون ﭼﯿﮑﺎﺭﻩ ...

موهایت را به من بسپاربلدم ببافمسخت تر از رویا که نیست...؟!😔 ...

یـاد روزایے کـہ بودے....🍃 بـاهـہ مـے خـَندیدمـ...🌱 رفـتے زدے...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط