* در اصول عقاید شیعه برائت، حکم اولیه و تقیّه، حکم ثانویه
* در اصول عقاید شیعه برائت، حکم اولیه و تقیّه، حکم ثانویه است *
از آنجا که این روزها عقاید شیعه بصورت کاملا دقیق و مهندسی شده مورد هجمه قرار گرفته است و سعی در کمرنگ کردن برخی اصول عقاید میشود ،توجه به توضیحات زیر کارگشاست :
یکی از این موارد بحث تبری و تقیه میباشد که بسیار مهم است
توجه داشته باشیم که لعن و سبّ و برائت واجب و لازمه "حکم اولیه" شرع، و لزوم تقیّه "حکم ثانویه" شرع است.
صدها حدیث برای لعن و سب و ده ها حدیث برای تقیّه داریم.
یک عده احادیث لعن و برائت را مطرح می کنند و یک عده احادیث تقیّه.
هر کدام از دو گروه اگر حدیث محکمتر و بیشتری بیاورند، گروه دوم قبول نمی کند و باز دنبال حدیث مناسب فکر خود می گردند و از آن تبعیت می کنند.
در حالی که این دو دسته روایات مخصوص دو مرحله است و موضوعات و محل آنها به هیچ وجه تداخل و تزاحمی با هم ندارند.
بنابراین احادیث تقیّه جواب احادیث برائت و لعن و در مقابل آن نیست و احادیث لعن و برائت هم جواب احادیث تقیّه و درمقابل آنها نیست، زیرا موضوع حکم اولیه شرع، نفس موضوع بدون حالت اضطرار است؛ ولی موضوع حکم ثانویه مخصوص حالت اضطرار است.
یعنی در حال عادی انجام حکم ثانویه حرام و انجام حکم اولیه لازم است با توجه به اینکه در حال اضطرار انجام حکم اولیه حرام است. برای مثال در خوردن مرغ مرده در حالت عادی موضوع حرمت است (خوردنش حرام است) ولی درحال خوف از مرگ در اثر گرسنگی (خوردن آن) نه تنها جایز بلکه واجب می شود، که البته فقط به قدر دفع ضرر ضرورت دارد و نه بیشتر.
حال درحالت عادی اظهار برائت واجب است و تقیّه حرام، ولی درحال خوف از ضرر تقیّه واجب می شود.
که البته فقط به مقدار لازمه، و بیشتر از آن یعنی جایی که ضرری از طرف دشمن نباشد تقیّه کردن حرام است.
اگر هر دو طرف به این نکته توجه کنند بحث و جدل تمام می شود.
حضرت امام صادق علیه السّلام در فرموده اند:
١- التقیة من دینی ودین آبائی (تقیّه از دین من و پدرانم می باشد)
٢- هل الدین الا الحب و البغض (دین چیزی به جز حبّ وبغض نیست)
فراموش نکنیم که تقیّه از احکام ثانویه دین است. حکم ثانوی حکمی است که بر موضوع با قید اضطرار و دلیل خاص حمل می شود.
همیشه حکم ثانوی به مقدار دفع اضطرار و دفع ضرر است، لذا اگر ضرری در کار نباشد انجام تقیّه که حکم ثانوی است حرام است.
مثلاً نماز خواندن شیعه در جماعت عامّه و مخالفین ( اهل سنت ) که اگر شیعه بر جان خودش بترسد باید با آنها و حتی با دست بسته باشد، اما همین کار (نماز خواندن با آنها) و دست بستن اگر خوف و خطری نباشد (در محل تقیّه نباشد) موجب بطلان نماز بوده و حرام و بدعت است.
بنابراین هیچگاه شرایط عادی را - که معمولاً شرایط زمانی و مکانی ما چنین است - با شرایط اضطرار - مثلاً در بلاد مخالفین - قاطی نکنیم! اصل، بر تبرّی و اظهار برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السّلام است، مگر اینکه شرایط تقیّه اقتضاء کند که علناً اظهار برائت نکنیم! هردو به جای خود محفوظ
#بر_غاصبین حق اهل بیت علیهم السلام
بر هجوم برندگان به خانه وحی و توهین کنندگان و ضاربین مادر سادات و محبین این اشرار الی الابد لعنت !
از آنجا که این روزها عقاید شیعه بصورت کاملا دقیق و مهندسی شده مورد هجمه قرار گرفته است و سعی در کمرنگ کردن برخی اصول عقاید میشود ،توجه به توضیحات زیر کارگشاست :
یکی از این موارد بحث تبری و تقیه میباشد که بسیار مهم است
توجه داشته باشیم که لعن و سبّ و برائت واجب و لازمه "حکم اولیه" شرع، و لزوم تقیّه "حکم ثانویه" شرع است.
صدها حدیث برای لعن و سب و ده ها حدیث برای تقیّه داریم.
یک عده احادیث لعن و برائت را مطرح می کنند و یک عده احادیث تقیّه.
هر کدام از دو گروه اگر حدیث محکمتر و بیشتری بیاورند، گروه دوم قبول نمی کند و باز دنبال حدیث مناسب فکر خود می گردند و از آن تبعیت می کنند.
در حالی که این دو دسته روایات مخصوص دو مرحله است و موضوعات و محل آنها به هیچ وجه تداخل و تزاحمی با هم ندارند.
بنابراین احادیث تقیّه جواب احادیث برائت و لعن و در مقابل آن نیست و احادیث لعن و برائت هم جواب احادیث تقیّه و درمقابل آنها نیست، زیرا موضوع حکم اولیه شرع، نفس موضوع بدون حالت اضطرار است؛ ولی موضوع حکم ثانویه مخصوص حالت اضطرار است.
یعنی در حال عادی انجام حکم ثانویه حرام و انجام حکم اولیه لازم است با توجه به اینکه در حال اضطرار انجام حکم اولیه حرام است. برای مثال در خوردن مرغ مرده در حالت عادی موضوع حرمت است (خوردنش حرام است) ولی درحال خوف از مرگ در اثر گرسنگی (خوردن آن) نه تنها جایز بلکه واجب می شود، که البته فقط به قدر دفع ضرر ضرورت دارد و نه بیشتر.
حال درحالت عادی اظهار برائت واجب است و تقیّه حرام، ولی درحال خوف از ضرر تقیّه واجب می شود.
که البته فقط به مقدار لازمه، و بیشتر از آن یعنی جایی که ضرری از طرف دشمن نباشد تقیّه کردن حرام است.
اگر هر دو طرف به این نکته توجه کنند بحث و جدل تمام می شود.
حضرت امام صادق علیه السّلام در فرموده اند:
١- التقیة من دینی ودین آبائی (تقیّه از دین من و پدرانم می باشد)
٢- هل الدین الا الحب و البغض (دین چیزی به جز حبّ وبغض نیست)
فراموش نکنیم که تقیّه از احکام ثانویه دین است. حکم ثانوی حکمی است که بر موضوع با قید اضطرار و دلیل خاص حمل می شود.
همیشه حکم ثانوی به مقدار دفع اضطرار و دفع ضرر است، لذا اگر ضرری در کار نباشد انجام تقیّه که حکم ثانوی است حرام است.
مثلاً نماز خواندن شیعه در جماعت عامّه و مخالفین ( اهل سنت ) که اگر شیعه بر جان خودش بترسد باید با آنها و حتی با دست بسته باشد، اما همین کار (نماز خواندن با آنها) و دست بستن اگر خوف و خطری نباشد (در محل تقیّه نباشد) موجب بطلان نماز بوده و حرام و بدعت است.
بنابراین هیچگاه شرایط عادی را - که معمولاً شرایط زمانی و مکانی ما چنین است - با شرایط اضطرار - مثلاً در بلاد مخالفین - قاطی نکنیم! اصل، بر تبرّی و اظهار برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السّلام است، مگر اینکه شرایط تقیّه اقتضاء کند که علناً اظهار برائت نکنیم! هردو به جای خود محفوظ
#بر_غاصبین حق اهل بیت علیهم السلام
بر هجوم برندگان به خانه وحی و توهین کنندگان و ضاربین مادر سادات و محبین این اشرار الی الابد لعنت !
۱.۳k
۱۷ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.