چند اعتراف تلخ پدرانه و چند نکته هست که شاید نتوانم رو در
چند اعتراف تلخ پدرانه و چند نکته هست که شاید نتوانم رو در رو و چشم در چشم برایت بگویم اما آنها را برایت مینویسم. ▫ دخترم فریاد بزن!
دخترها باید فریاد زدن هم بلد باشند. این اسطوره قدیمی دختر و اشک را تو دور بریز. اگر جایی در حقت بیعدالتی شد، اگر تعرضی به حقت و به جسمت شد، بایست، نترس، با صدایی رسا حرفت را بزن، و اگر لازم شد فریاد بزن. «هیس دخترها فریاد نمیزنند» برای دوران ما بود. شما اشتباه ما را تکرار نکنید. ▫ دخترم از عاشقشدن نترس!
روزی عاشق خواهی شد. از این که عاشق شوی نترس. تو آرزوی پسرکی خواهی بود و آن پسرک تمام رویای تو. شاید شکست عشقی بخوری، شاید حتی فریب بخوری. اما یادت باشد عاشق شدن بخشی از مسیر بزرگ شدن آدمی است. مهم آناست که تو و او حریمها را رعایت کنید. مهم این است که تا آنجا که میتوانی درست انتخاب کنی و فریب نخوری. اما اگر اشتباه کردی و یا فریب خوردی، دوباره بلندشو. دوباره عشق را تجربه کن. اگر در عاشق شدن اشتباه کردی، سعی نکن با پناه بردن به نفرت از خودت و دیگران انتقام بگیری. ▫ تو از زندان فرار کن!
دخترم! میخواهم اعتراف کنم؛ اعترافی تلخ! من به اندازه کافی شجاع نبودم. اگر به اندازه کافی شجاع بودم تو را به زندان نمیبردم. همان زندانی که خودم در آن بودم. عمر من در زندان گذشت؛ زندان نمره، امتحان، معدل، کنکور، ترم و مدرک. تو زندگیات را هدر نده. کارنامهات برای من همهچیز نیست! همهچیز نمره زیستشناسی، توان و معادله چندمجهولی نیست. برای من مهم این است که بتوانی از زندگی لذت ببری، بتوانی سخاوتمندانه ببخشی، و بتوانی جهان کوچک اطرافت را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفتهای، تحویل دهی. از زندان فرارکن! نه اینکه مدرسه نروی، برو؛ حتما برو! اما در زندان نمره، امتحان، معدل، کنکور، ترم و مدرک نمان! علم و مدرک را یکی ندان! ▫ به خودت برس! شیکپوش باش!
به خودت احترام بگذار! لباس خوب بپوش! سِت هم بپوش! به خودت برس! اما نگذار در حد یک عروسک تنزل پیداکنی، نگذار طعمه چشمهای هرزه شوی. لباس، نشانه شخصیت آدمی است، اما نگذار لباس همهی شخصیت تو باشد. بین شیکپوشی و ... فاصله ای است که تو خود آن را بهتر میدانی. من چیزی نمیگویم! ▫ و در آخر کمتر تلویزیون نگاه کن و بیشتر روزنامه و کتاب بخوان! .
دخترها باید فریاد زدن هم بلد باشند. این اسطوره قدیمی دختر و اشک را تو دور بریز. اگر جایی در حقت بیعدالتی شد، اگر تعرضی به حقت و به جسمت شد، بایست، نترس، با صدایی رسا حرفت را بزن، و اگر لازم شد فریاد بزن. «هیس دخترها فریاد نمیزنند» برای دوران ما بود. شما اشتباه ما را تکرار نکنید. ▫ دخترم از عاشقشدن نترس!
روزی عاشق خواهی شد. از این که عاشق شوی نترس. تو آرزوی پسرکی خواهی بود و آن پسرک تمام رویای تو. شاید شکست عشقی بخوری، شاید حتی فریب بخوری. اما یادت باشد عاشق شدن بخشی از مسیر بزرگ شدن آدمی است. مهم آناست که تو و او حریمها را رعایت کنید. مهم این است که تا آنجا که میتوانی درست انتخاب کنی و فریب نخوری. اما اگر اشتباه کردی و یا فریب خوردی، دوباره بلندشو. دوباره عشق را تجربه کن. اگر در عاشق شدن اشتباه کردی، سعی نکن با پناه بردن به نفرت از خودت و دیگران انتقام بگیری. ▫ تو از زندان فرار کن!
دخترم! میخواهم اعتراف کنم؛ اعترافی تلخ! من به اندازه کافی شجاع نبودم. اگر به اندازه کافی شجاع بودم تو را به زندان نمیبردم. همان زندانی که خودم در آن بودم. عمر من در زندان گذشت؛ زندان نمره، امتحان، معدل، کنکور، ترم و مدرک. تو زندگیات را هدر نده. کارنامهات برای من همهچیز نیست! همهچیز نمره زیستشناسی، توان و معادله چندمجهولی نیست. برای من مهم این است که بتوانی از زندگی لذت ببری، بتوانی سخاوتمندانه ببخشی، و بتوانی جهان کوچک اطرافت را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفتهای، تحویل دهی. از زندان فرارکن! نه اینکه مدرسه نروی، برو؛ حتما برو! اما در زندان نمره، امتحان، معدل، کنکور، ترم و مدرک نمان! علم و مدرک را یکی ندان! ▫ به خودت برس! شیکپوش باش!
به خودت احترام بگذار! لباس خوب بپوش! سِت هم بپوش! به خودت برس! اما نگذار در حد یک عروسک تنزل پیداکنی، نگذار طعمه چشمهای هرزه شوی. لباس، نشانه شخصیت آدمی است، اما نگذار لباس همهی شخصیت تو باشد. بین شیکپوشی و ... فاصله ای است که تو خود آن را بهتر میدانی. من چیزی نمیگویم! ▫ و در آخر کمتر تلویزیون نگاه کن و بیشتر روزنامه و کتاب بخوان! .
۵.۰k
۰۶ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.