مادربزرگم میگفت قدیما زیاد با تقویم کاری نداشتیم

مادربزرگم میگفت قدیما زیاد با تقویم کاری نداشتیم
دلمون ک میگرف دلمون ک تنگ میشد دلمون ک خزون میشد میفهمیدیم پاییز شده
ب اندازه تک تک زرد و نارنجیایی ک زمینو میپوشوند دل ماهم میریخت
دونه های انارو میشمردیم تا زودتر تموم شه این خزانی ک دلمونو ریش ریش کرده...
مادربزرگم ، شاید توصیف قشنگی از پاییز نداشت ولی
این روزا دلمون بدجوری پاییزه...

#گیسو_عبدالهی



◦•●◉✿❤️❤️✿◉●•◦
دیدگاه ها (۸)

.💕بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی... خسته نمیشویهرچه قدر گوش ده...

تقدیم به همه عاشقا 👄👄👄👄

خونه‌ یِ مادربزرگسوزِ شب‌های پاییز دون کردن اَناردمـ کردن چا...

بی تٌو یعنی در همین ساعاٺ تلخ قهوه خیز میز و فنجان هسٺ و من ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط