میخوامش، پس برو به جهنم
میخوامش، پس برو به جهنم
پارت۴
ا/ت
تایم فعالیتهای آکادمی تموم شد
لباساشون پوشیدیم راه افتادیم به سمت خونه
۱هفته بعد
تو این یه هفته تا حالا جیمین نیومده بود آکادمی
از سونبه دلیلشو پرسیدم گفت جیمین علاقه ای به رباتیک نداشته برای همین دیگه نیومده
منم دیگه بیخیال شدم
امروز تصمیم گرفتم بعد از آکادمی برم یه زره دور بزنم و خرید کنم
اول رفتم شهربازی، بعد رفتم بستنی فروشی، بعدشم رفتم پاساژ
دیگه حسابی خسته شده بودم
به خودم اومدم دیدم هوا تاریک تاریک شده
ساعت ۹ شب بود
بزور یه تاکسی گیر آوردم و رفتم خونم
خونم بزرگ و لوکس بود
یه ما زراتیم داشتم که زیاد ازش استفاده نمیکردم چون حوصله رانندگی نداشتم
رفتم خونه و وسایلم و گذاشتم زمین
یدفعه...............
پارت۴
ا/ت
تایم فعالیتهای آکادمی تموم شد
لباساشون پوشیدیم راه افتادیم به سمت خونه
۱هفته بعد
تو این یه هفته تا حالا جیمین نیومده بود آکادمی
از سونبه دلیلشو پرسیدم گفت جیمین علاقه ای به رباتیک نداشته برای همین دیگه نیومده
منم دیگه بیخیال شدم
امروز تصمیم گرفتم بعد از آکادمی برم یه زره دور بزنم و خرید کنم
اول رفتم شهربازی، بعد رفتم بستنی فروشی، بعدشم رفتم پاساژ
دیگه حسابی خسته شده بودم
به خودم اومدم دیدم هوا تاریک تاریک شده
ساعت ۹ شب بود
بزور یه تاکسی گیر آوردم و رفتم خونم
خونم بزرگ و لوکس بود
یه ما زراتیم داشتم که زیاد ازش استفاده نمیکردم چون حوصله رانندگی نداشتم
رفتم خونه و وسایلم و گذاشتم زمین
یدفعه...............
۱.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.