همه میپرسند : ?
همه میپرسند : ?
چیست در زمزمه مبهم آب ,
چیست در همهمه دلکش برگ ,
چیست در بازی آن آبر سپید ,
روی این آبی آرام بلند , که ترا میبرد اینگونه به ژرفنای خیال ,
چیست در خنده جام که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن مینگری ,
نه به آبر , نه به باد , نه به برگ , نه به این آبی آرام بلند , نه به این خلوت خاموش کبوترها ,
من به این جمله نمی اندیشم ,
من مناجات درختان را هنگام سحر ,
رقص عطر گل یخ را با باد ,
نفس پاک شقایق را در سینه کوه ,
صحبت چلچله ها را با صبح ,
همه را میشنوم , میبینم ,
من به این جمله نمی اندیشم ,
چیست در زمزمه مبهم آب ,
چیست در همهمه دلکش برگ ,
چیست در بازی آن آبر سپید ,
روی این آبی آرام بلند , که ترا میبرد اینگونه به ژرفنای خیال ,
چیست در خنده جام که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن مینگری ,
نه به آبر , نه به باد , نه به برگ , نه به این آبی آرام بلند , نه به این خلوت خاموش کبوترها ,
من به این جمله نمی اندیشم ,
من مناجات درختان را هنگام سحر ,
رقص عطر گل یخ را با باد ,
نفس پاک شقایق را در سینه کوه ,
صحبت چلچله ها را با صبح ,
همه را میشنوم , میبینم ,
من به این جمله نمی اندیشم ,
۹۲۲
۲۶ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.