کوچیک تر که بودیم بی دلیل میخندیدیم

کوچیک تر که بودیم بی دلیل میخندیدیم
بی بهونه گریه میکردیم،
صبوری حالیمون نبود..
بی دلیل شاد بودیم..

شاید سنمون 2 رقمی هم نشده بود ها اما معرفتمون بی رقم بود
اما این روزا .. بد شدیم !
درِ کلاس معرفت رو بستیم،
پُلمپش کردیم ..
برای بخشیدن دنبال دلیل میگردیم !
از بلند خندیدن هراس داریم که نکنه نیمه شب گوش های همسایه رو اذیت کنه ...
از گریه کردن هم میترسیم که نکنه دشمنمون از دور ما رو ببینه و از ته دل شادی کنه ...

" ما آدما این روزا
عجیب از بچگیمون ، فاصله گرفتیم 😔
دیدگاه ها (۱۹)

هوای آدم هایی که شوخ هستند و همیشه باعث لبخند دیگران میشوند ...

[پاییز فصلی است، که یادمان میدهد تغییر میتواند زیبا باشد.]#س...

《 ﯾﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ خانوما 》••ﻫﯿﭻ ﭘﺴﺮﯼ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻠﻒ ﺧﻮﺷﺶ ﻧﻤﯿ...

اگه واقعا عاشق کسی هستیهیچوقت چشم هاشو با اشک!گوش هاشو با در...

رمان{ برادر ناتنی } پارت ۲۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط