رمان تاج دار از نویسنده نازنین کاوسی مقدم
رمان تاجدار نازنین کاوسی مقدم
📌گوشه ای از رمان :سرش را بلند کرد و با چشم دنبال آن بوی خوش آیند گشت ..و همان لحظه مردی جلویش پدیدار شد که چشم هایش در کاسه گرد شدند..
مرد باچشم های خمارش به دخترک روبه رویش چشم دوخت ..از اینکه دخترک به او چشم دوخته متعجب نشد ؛او عادت داشت همه زن ها و دختر ها به او خیره شوند .. با اخم های همیشگی اش که همیشه بین دو ابروانش جا خشک کرده بود از کنار دخترک گذشت و گفت :جشن طبقه پایینه خانوم!..
برای خواندن رمان به آیدی سفارش رمان در تلگرام پیام بدید 👇
@Sefaresh_roman
#رمان
#نازنین_کاوسی_مقدم
#رمان_عاشقانه
📌گوشه ای از رمان :سرش را بلند کرد و با چشم دنبال آن بوی خوش آیند گشت ..و همان لحظه مردی جلویش پدیدار شد که چشم هایش در کاسه گرد شدند..
مرد باچشم های خمارش به دخترک روبه رویش چشم دوخت ..از اینکه دخترک به او چشم دوخته متعجب نشد ؛او عادت داشت همه زن ها و دختر ها به او خیره شوند .. با اخم های همیشگی اش که همیشه بین دو ابروانش جا خشک کرده بود از کنار دخترک گذشت و گفت :جشن طبقه پایینه خانوم!..
برای خواندن رمان به آیدی سفارش رمان در تلگرام پیام بدید 👇
@Sefaresh_roman
#رمان
#نازنین_کاوسی_مقدم
#رمان_عاشقانه
۵۵۱
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.