از مترسکی سوال کردم آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای

از مترسکی سوال کردم، آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای.؟
پاسخم داد و گفت ..در ترساندن دیگران لذتی بیاد ماندنی است.پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم.
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم ...راست گفتی من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم.
گفت..تو اشتباه می کنی، زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد، مگر آن که درونش از کاه پر شده باشد..
دیدگاه ها (۳)

دل من گم شد،اگر پیدا شدبسپاریدش امانات رضا(ع)و اگر از تپش اف...

زندگی....کاروانیست زودگذرآهنگی نیمه تمامتابلویی زیبا و فریبن...

هیچ چیز عیب نیست، جز قضاوت و مسخره کردن دیگرانهیچ چیز گناه ن...

سلام ای دوست...بودنت سبز و دلت سبز و حضورت سبز؛خانه ات گرم،د...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط