صاحره پارت
صاحره پارت ۲۲
رز :
+اره نیست 😡
_هع
+خیلی پر رویی !
_میدونم عزیزم 😃
+چرا اینکارو میکنی ؟
_ به تو ربطی نداره خانومییی 😃
+تو نمیتونی پیروز شی!
_ممنون از حرفات دختر عمو 😄 ببرینشون اونجاییم که گفتم دختر عموم و داداشیمو ببیرن 😏
بردنمون دیگه زنده بودن برا فایده ای نداشت 😾 🙀
نگاه بچه ها کردم جیسو برای اولین بار گریه کرد دست زدم به حالیه بنفش برق داشت :
+اخخخخ!
دلم میخواست بتونم رها شم از این بد بختی 😣
وقتی دارم گریه اجی بزرگمو میدیم هی!
بچه ها نمیتونم خیلی بذارم پارت 😊 این پارتو مدیون به فرغی ام 😚
رز :
+اره نیست 😡
_هع
+خیلی پر رویی !
_میدونم عزیزم 😃
+چرا اینکارو میکنی ؟
_ به تو ربطی نداره خانومییی 😃
+تو نمیتونی پیروز شی!
_ممنون از حرفات دختر عمو 😄 ببرینشون اونجاییم که گفتم دختر عموم و داداشیمو ببیرن 😏
بردنمون دیگه زنده بودن برا فایده ای نداشت 😾 🙀
نگاه بچه ها کردم جیسو برای اولین بار گریه کرد دست زدم به حالیه بنفش برق داشت :
+اخخخخ!
دلم میخواست بتونم رها شم از این بد بختی 😣
وقتی دارم گریه اجی بزرگمو میدیم هی!
بچه ها نمیتونم خیلی بذارم پارت 😊 این پارتو مدیون به فرغی ام 😚
- ۶.۷k
- ۱۱ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط