اینجا زندگیام میان امید و ناامیدی در نوسان است همزمان

‏اینجا زندگی‌ام میان امید و ناامیدی در نوسان است. هم‌زمان آرزو دارم بمیرم و آرزو دارم که زندگی کنم. گاهی اوقات به زندگی نظم می‌دهم و گاهی هرج‌ و مرج است که زندگی‌ام را می‌بلعد. اکنون که می‌نویسم، دومی بر جریان روزهایم غلبه دارد؛ شاید به همین دلیل دارم برایت می‌نویسم لئون!...

- من زنده‌ترین خونم، زِ مرگ نترسانم
دیدگاه ها (۱)

ز حرف حق درین ایام باطل، بوی خون آید.

اسم تو چیهیروئه. اگه اسمت رو فراموش کنی، نمی‌تونی به خونه بر...

شب دوباره همانیم؛ آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا؛ حتی ا...

تصویری از موجودی شاخ‌دار سیاه، که روی تخته سنگی نشسته بود و ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط