در ثانیه ، صد مرتبه میزد ضربانت
در ثانیه ، صد مرتبه میزد ضربانت
تا شد دل و جانم به فدای دل و جانت
فهمیده ام از قطره ی اشکی که تو داری
بالاست به اندازه ی عشقت، هیجانت
زد گردن احساس مرا ، با لب تیزش
-احسنت به شمشیر دو ابروی کمانت-
تقصیر انار است - انار لب سرخت -
میچرخد اگر چشم ترم ، دور دهانت
زنجیر شد و دست مرا بست به پایم
زنجیره ی پرپیچ و خم زلف جوانت
یک لحظه جهان را لب چشمان تو دیدم
- در مردمک چشم تو پیداست جهانت -
از سینه ام... از طرز غزل گفتنم انگار...
نیمای دگر ساخته جنس جریانت
ای مزرعه ی عاشقی! ای خوشه ی گندم!
یک لقمه به من لطف کن از سفره ی نانت
تا شد دل و جانم به فدای دل و جانت
فهمیده ام از قطره ی اشکی که تو داری
بالاست به اندازه ی عشقت، هیجانت
زد گردن احساس مرا ، با لب تیزش
-احسنت به شمشیر دو ابروی کمانت-
تقصیر انار است - انار لب سرخت -
میچرخد اگر چشم ترم ، دور دهانت
زنجیر شد و دست مرا بست به پایم
زنجیره ی پرپیچ و خم زلف جوانت
یک لحظه جهان را لب چشمان تو دیدم
- در مردمک چشم تو پیداست جهانت -
از سینه ام... از طرز غزل گفتنم انگار...
نیمای دگر ساخته جنس جریانت
ای مزرعه ی عاشقی! ای خوشه ی گندم!
یک لقمه به من لطف کن از سفره ی نانت
۷.۳k
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.