عطاشو به لقاش بخشدم جناب سعد مگه

عطاشو به لقاش بخشيدم جناب سعدي ميگه:
براي يه مستمندي مشكلي پيش امد يكي بهش گفت :فلاني وضعش خيلي خوبه اگر بري پيشش حتما كمكت ميكنه
مستمند ه سمت خانه ان فرد رفت وقتي به اونجا رسيد ديد طرف اخماشو تو هم كشيده و غضب الود و عصباني نشسته
نيازمنده چيزي نگفت و از همون جا برگشت
بهش گفتن چي شد
گفت:عطاشو به لقاش بخشيدم
دیدگاه ها (۳)

از خیانت زن نترس، از خودت بترس#حکایت شده است که مردی سقا در ...

تنها سودی که فامیل برای آدم میتونه داشته باشه...اینه که وقتی...

#داستان_کوتاه روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت وعسل...

ﯾﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪﯾﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺧﺶ ﺑﻨﺎﻟﺪﯾﮑﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط