اگر

اگر
رفتید
وسط زندگی کسی که
پیش از رسیدن شما
زیر آوار یک رابطه مانده بود
و نفس های آخرش را می کشید
اگر فهمیدید
و باز هم خواستید که بمانید
که بهش قول ماندن دادید
و نوید روزهای خوب آینده را
اگر اشک هایش را با سرانگشتانتان پاک کردید
و گذاشتید
از دردهایش به شما بگوید
اگر از زخم هایش برایتان تعریف کرد
اگر هر قدر هم اصرار کرد
و نرفتید
و سفت و سخت ماندین پای ماندنتان
با تمام بد قلقی ها و بدخلقی هایش
اگر
اگر
اگر
لطفن
دیگر نروید
این آدم
مثل بیمار مبتلا به سرطان است
که
بعد از کلی دست و پا زدن بیماری اش از بین می رود
و دوباره
می فهمد معنی
زندگی یعنی چه
و بی خیال نفس می کشد
تا این که به یکباره می فهمد
غده ی بدخیم لعنتی اش برگشته!
و آن وقت است
که دیگر توان جنگیدن ندارد...
و صبر می کند
و ذره ذره نابودی زندگیش را میبیند!
زندگی این آدم ها هم
بعد از رفتن شما
آوارتر که نه
می سوزد!
دیدگاه ها (۱۱)

غروب های جمعه را چقدر زیر و رو کنم ؟هزاااار بار بیشتر غم تو ...

چه اول هفته زیبایی خواهد بودوقتی بهترینها ...!!!را برای دیگر...

شرمنده که "بد موقع "دوستت دارم!من هیچ وقت آدم "به موقعی" نبو...

"جمعه" ات راوابسته به هیچ بنی بشری نکنخودَت بسازَش!تمامِ آنه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط