پاییز باشد و
پاییز باشد و
کسی نباشد
پا به پای دلت دیوانگی کند
و شانه به شانه ی بغضت ببارد
دست به دستت پس کوچه های خیالت را قدم بزند؛
پاییز باشد و
کسی نباشد
تو را به موسیقی باد و باران
به آواز و رقصِ برگها دعوت کند
مقابلت بنشیند
برایت چایی بریزد
فالِ حافظ بگیرد
و به فالت از ته دل بخندد؛
پاییز است...!
فکری برای آمدنت نمیکنی...!؟
می بینی
چقدر دلتنگ آمدنت هستم...
کسی نباشد
پا به پای دلت دیوانگی کند
و شانه به شانه ی بغضت ببارد
دست به دستت پس کوچه های خیالت را قدم بزند؛
پاییز باشد و
کسی نباشد
تو را به موسیقی باد و باران
به آواز و رقصِ برگها دعوت کند
مقابلت بنشیند
برایت چایی بریزد
فالِ حافظ بگیرد
و به فالت از ته دل بخندد؛
پاییز است...!
فکری برای آمدنت نمیکنی...!؟
می بینی
چقدر دلتنگ آمدنت هستم...
- ۱۶.۹k
- ۱۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط