اسرار غدیر قسمت دوم
#اسرار_غدیر_قسمت_دوم
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی علیه السلام و نشانه رضایتش از انتخاب علی علیه السلام به رهبری امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز ها، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی ها، برافراشتن پرچم ها و گشودن سرزمین های دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس، آن عهد را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایی ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله ای کردند.
روایات بسیاری در کتاب های اهل سنت وجود دارد که سخن غزالی را ثابت می کند؛ اما به جهت اختصار به یک روایت همراه با تصحیح سند آن، بسنده می کنم :
روایت: روایت براء بن عازب
احمد بن حنبل و بسیاری از بزرگان اهل سنت داستان بیعت خلیفه دوم را این گونه نقل می کنند:
براء بن عازب می گوید: در حجة الوداع همراه رسول خدا بودیم، زیر درخت ها را تمیز کردند، فرمان اقامه نماز جماعت صادر شد، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت وسمت راستش قرار داد و فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان برتر نیستم؟ گفتند: آری، فرمود: آیا همسران من مادران شما نیستند؟ گفتند: آری، فرمود: این علی رهبر است و من رهبر او هستم، خداوندا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را، عمرگفت: مبارک باشد بر تو ای علی، تو اکنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی. #غدیر #بخون
این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و امامت و رهبری علی علیه السلام و نشانه رضایتش از انتخاب علی علیه السلام به رهبری امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روز ها، عمر تحت تأثیر هوای نفس و علاقه به ریاست و رهبری خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مکان اصلی تغییر داد و با لشکر کشی ها، برافراشتن پرچم ها و گشودن سرزمین های دیگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلی هموار کرد و از مصادیق این سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلا). پس، آن عهد را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهایی ناچیز به دست آوردند، و چه بد معامله ای کردند.
روایات بسیاری در کتاب های اهل سنت وجود دارد که سخن غزالی را ثابت می کند؛ اما به جهت اختصار به یک روایت همراه با تصحیح سند آن، بسنده می کنم :
روایت: روایت براء بن عازب
احمد بن حنبل و بسیاری از بزرگان اهل سنت داستان بیعت خلیفه دوم را این گونه نقل می کنند:
براء بن عازب می گوید: در حجة الوداع همراه رسول خدا بودیم، زیر درخت ها را تمیز کردند، فرمان اقامه نماز جماعت صادر شد، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت وسمت راستش قرار داد و فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از جان آنان به خودشان برتر نیستم؟ گفتند: آری، فرمود: آیا همسران من مادران شما نیستند؟ گفتند: آری، فرمود: این علی رهبر است و من رهبر او هستم، خداوندا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار دشمن او را، عمرگفت: مبارک باشد بر تو ای علی، تو اکنون مولا و رهبر من و تمام مؤمنان هستی. #غدیر #بخون
۱.۱k
۱۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.