اندک اندک جمع مستان می روند

اندک اندک جمع مستان می روند

اندک اندک می پرستان می روند

دوستانم سوی شاهان می روند

بلبلانم سوی بستان می روند

من بمانم از پی شان دل غمین

سینه زن با خاطرات اربعین

چون نبودم لایق دیدار او

عشق بازی می کنم با نام او

نام او آرامش جان من است

دیدن او خط پایان من است

ای خدا کاری بکن با شور و شین

جان دهم در راه اربابم حسین

#اربعین
#تجمع_حسینی
#لبیک_یا_حسین
#مذهبی
دیدگاه ها (۸۱)

همیشه عاشق آدمای مغرور بودم...چون گفتن "دوست دارم" خیلی واسش...

کیمیا دو سه قسمت دیگه می‌ره سال ۱۴۳۰ پیمان کشته می‌شه و کیمی...

تو تلگرام ۳۰۰ دوست!تو وایبر ۲۰۰ دوست!!توی موبایل ۱۰۰ دوست!!!...

.مثل یک روح در دو پیکریمتو در پیکره ی خداییمن در پیکره ی انس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط