روایت بچههای مردم

#روایت | بچه‌های مَردم


سالروز شهادت دانشجوی‌ شهیدسید محمدحسین علم الهدی

🍃کاراش واسه خدا بود...

🔻یه روزی نشست محکم درس خوند، قبل از انقلاب. فردوسی مشهد تاریخ قبول شد و رفت دانشگاه.
🔻یه روزی برای خدا از دیوار لانه جاسوسی بالا رفت با بقیه رفیقاش لانه را تسخیر کردن و مشغول مجله و مقاله نویسی شد و پاسخ به شبهات.
🔻جنگ شروع شد کار و مقاله و نشستن تو اتاقش رو رها کرد پا شد اومد اهواز تا بتونه یه کاری کنه
🔻 با رفیقاش یه گروهی تشکیل دادن، همون اول جنگ‌که هنوز خیلی‌ها تو شوک بودند با دست خالی رفت تو هویزه شهر را نگه داشت.
🔻یه روزی هم با خیانت بنی صدر بهشون امکانات نرسید بیرون هویزه تو دشت آزادگان محاصره شدن و پیکرشون زیر شِنی تانک له شد، یکسال بعد که رفتن پیکرهاشون رو بیارن دیدن گوشت و پوست و استخون ‌هاشون باهم قاطی شده همونجا خاکسپاری شدند و یادمان شهدای هویزه رو براشون ساختن.


هیئت جوانان بنی هاشم (ع)
دیدگاه ها (۰)

🗓 یک‌شنبه ۱۸ دی (۱۵ جمادی الثانی)📿 صد مرتبه «یا ذَالْجَلالِ ...

#روایت | بچه‌های مَردم یک جمله از وصیتنامه🥀 شهید محسن وزوایی...

🗓 شنبه 17 دی (14 جمادی الثانی)📿 صد مرتبه «یا رَبِّ الْعالَمِ...

ای وارث تمام غم‌های اهل بیتاین روزها غریبی تو مثل حیدر استال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط