من همان شاعر مستم که شبی باخت تو را

من همان شاعرِ مستم که شبی باخت تو را
با دلی غمزده یک جرعه غزل ساخت تو را

تا تو نوشش بکنی وقت خداحافظ شد
هق هقم وای.. غریبانه چه بنواخت تو را

@bi_to
دیدگاه ها (۳)

اینقدر آرزوهامو به گور بُردمکه دیگه جایی برای جسدم نیست〰 ❤ ️...

روزی گفتیمفقط مرگ می‎تواندما را از یکدیگر جدا کند...مرگ دیر ...

مرگ آن نیست کهدر قبر سیاه دفن شوممرگ آن است که از خاطر توبا ...

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییستببین مرگ مرا در خود...

چند پارتی جونگوون p۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط