یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم زیرا که تویی کارم زیر

یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم
از قند تو مینوشم با پند تو میکوشم من صید جگر خسته تو شیر جگر خوارم

جان منو جان تو گویی که یکی بوده ست سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم

من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی گفتم که همین خواهم

جان منو جان تو گویی که یکی بوده ست سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم

#مـحـسـن_چـاوشـی
در شادی روی تو گر قصه ی غم گویم گر غم بخورد خونم والله سزاوارم
دیدگاه ها (۶)

فردا ساعت 8صبح#ابراهیم

مادر مداد قرمزِ من کوکو لقمه های نان و پنیرمآخر چگونه بیست ب...

آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند.نمی گویم خوبند یا بد، چگا...

اولین چیزی که به ذهنتون میرسه رو cmکنید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط