ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب

ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب

مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب

مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که می‌بینم
رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب

مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمی‌بینم چو شبهای دگر امشب

#وحشی_بافقی
دیدگاه ها (۱)

آلوده ام به تنهایی های بلندبه دلتنگی های خیلی به سخت های نبو...

‌اهل کاشانم،اما شهر من کاشان نیست !شهر من گم شده است؛من با ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط