رفتم بانک وام بگیرم رییس بانک پرسید

رفتم بانک وام بگیرم... رییس بانک پرسید،
شغلتون چیه؟
گفتم مدیر هستم!
از جاش بلند شد کلی حال و احوال کرد دستور داد قهوه با کیک برام آوردن..



بعد پرسید؟
مدیر کجا هستید؟
گفتم توی #تلگرام مدیر گروه هستم!
بلند شد با لگد از بانک انداختم بیرون!
بیشعور نذاشت حداقل کیک و قهومو بخورم
دیدگاه ها (۹)

ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﭼﻦ ﻭﻗﺘﯿﻪﺷﻮﺧﯽ ﺑﺎ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﻬّﻢ ﻭ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻭ ﺑﺎﺷﺨ...

پیکر بی جان #شهید_محمد_سخندان روی دوش همسنگرش#فکر_نو #بسیج #...

پرواز پرستوی دیگر#شهید_محمود_مراد_اسکندری#فکر_نو #بسیج #بسیج...

حفظ #حجاب همچون #جهاد در #خدا است.#فکر_نو #رهبر #رهبرم_تنها_...

یکی از بهترین داستان هایی که درمورد عنایت شهدا خوندم:

SENARIO :: SOKUKU :: PART :: 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط