فیک ملکه ی بونتن چپتر ۱
فیک ملکه ی بونتن چپتر ۱
از زبان می : با صدای آلارم ساعت از خواب بیدارشدم پتمو زدم کنار و از تخت آمدم پایین رفتم سمته دستشویی صورتمو شستم کارای لازم کردم و رفتم صبحانه خوردم بعد رفتم حموم ساعت ۹:۳۰ شده بود
رفتم تو اتاقم موهای بلندمو خشک کردم
یک لباس دکمه دار سفید به ژیله پوشیدم کیفمو برداشتم توش هدفون گوشی کیف پول کلید رو گذاشتم و از خونم آمدم بیرون
به سمت پایگاه بونتن راه افتادم خونم تو پایگاه بود هر یک از اعضای اصلی بونتن یک خونه مخصوص خودش تو پایگاه داره امروز جلسه داشتیم به سمت دفتر مایکی رفتم سانو مانجیرو رئیس بونتن رفتم داخل که با مایکی و ماریان مواجه شدم ماریان خواهر ناتنیم که دوست دختر مایکی بود حالم ازش بهم میخوره( میفهمید چرا ) به مایکی سلام کردم و نشستم فقط من و کاکوچو آمده بودیم که بعد چند دقیقا ران ریندو سانزو کوکو موچی و تاکئومی آمدن جلسه شروع شد
مایکی : یک مهمونی قراره در دو روز آینده بر گزار بشه براش آماده باشید چند گروه مافیایی از چین اونجارو بمب گذاری کردن باید خیلی مخفیانه بمبارو خنثی کنید. و یک سری اسناد رو از چینی ها بدوزدید
همه : باشه
می : چه کسایی رو واسه ماموریت میفرستی ؟
مایکی : تو کوکو و موچیزاکی برید اسناد و پیدا کنید
سانزو ران و ریندو باید بمب هارو خنثی کنید
می : باشه
مایکی : همتون تومهمونی خیلی عادی باید رفتار کنید و منم همراهتون میام همه باشه ای گفتن که ماریان گفت.....
امید وارم خوشتون آمده باش بایییی 😇
از زبان می : با صدای آلارم ساعت از خواب بیدارشدم پتمو زدم کنار و از تخت آمدم پایین رفتم سمته دستشویی صورتمو شستم کارای لازم کردم و رفتم صبحانه خوردم بعد رفتم حموم ساعت ۹:۳۰ شده بود
رفتم تو اتاقم موهای بلندمو خشک کردم
یک لباس دکمه دار سفید به ژیله پوشیدم کیفمو برداشتم توش هدفون گوشی کیف پول کلید رو گذاشتم و از خونم آمدم بیرون
به سمت پایگاه بونتن راه افتادم خونم تو پایگاه بود هر یک از اعضای اصلی بونتن یک خونه مخصوص خودش تو پایگاه داره امروز جلسه داشتیم به سمت دفتر مایکی رفتم سانو مانجیرو رئیس بونتن رفتم داخل که با مایکی و ماریان مواجه شدم ماریان خواهر ناتنیم که دوست دختر مایکی بود حالم ازش بهم میخوره( میفهمید چرا ) به مایکی سلام کردم و نشستم فقط من و کاکوچو آمده بودیم که بعد چند دقیقا ران ریندو سانزو کوکو موچی و تاکئومی آمدن جلسه شروع شد
مایکی : یک مهمونی قراره در دو روز آینده بر گزار بشه براش آماده باشید چند گروه مافیایی از چین اونجارو بمب گذاری کردن باید خیلی مخفیانه بمبارو خنثی کنید. و یک سری اسناد رو از چینی ها بدوزدید
همه : باشه
می : چه کسایی رو واسه ماموریت میفرستی ؟
مایکی : تو کوکو و موچیزاکی برید اسناد و پیدا کنید
سانزو ران و ریندو باید بمب هارو خنثی کنید
می : باشه
مایکی : همتون تومهمونی خیلی عادی باید رفتار کنید و منم همراهتون میام همه باشه ای گفتن که ماریان گفت.....
امید وارم خوشتون آمده باش بایییی 😇
۴.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.