انگار برای امتحان نخونده بودم و الان کنسل شده،
انگار برای امتحان نخونده بودم و الان کنسل شده،
انگار یه چیزی که گم کرده بودم و کلی دنبالش بودم یهویی پیدا شده،
انگار مشقامو یادم رفته بوده بنویسم و صبح که پاشدم با کلی برف مواجه شدم،
انگار تو تاکسی نشستم و همونموقع آهنگ خواننده مورد علاقم پخش شده،
انگار دلم نمیخواسته برم سر یه قراری و خود به خود کنسل شده،
انگار تو بیحوصلگیم پستچی غیرمنتظره یه نامه از یه عزیزی آورده،
انگار کاپشنمو از چمدون درآوردم و تو جیبش پول پیدا کردم،
انگارآخرین مدل آیفونو تو یک قرعه کشی برنده شدم،
می دونی؟
حسی که تو بهم میدی
پره از این «انگار» ها.
انگار یه چیزی که گم کرده بودم و کلی دنبالش بودم یهویی پیدا شده،
انگار مشقامو یادم رفته بوده بنویسم و صبح که پاشدم با کلی برف مواجه شدم،
انگار تو تاکسی نشستم و همونموقع آهنگ خواننده مورد علاقم پخش شده،
انگار دلم نمیخواسته برم سر یه قراری و خود به خود کنسل شده،
انگار تو بیحوصلگیم پستچی غیرمنتظره یه نامه از یه عزیزی آورده،
انگار کاپشنمو از چمدون درآوردم و تو جیبش پول پیدا کردم،
انگارآخرین مدل آیفونو تو یک قرعه کشی برنده شدم،
می دونی؟
حسی که تو بهم میدی
پره از این «انگار» ها.
۱۲.۰k
۲۴ آذر ۱۴۰۰