عشق من امشب مرا دیوانه کن

عشق من امشب مرا دیوانه کن
لحظه هایم را ز غم بیگانه کن

باز از جام شرابت مست مست
با نگاهت قلب را ویرانه کن

من نمیگویم بمان با من ولی
چند روزی در وجودم خانه کن

قسمتم این دوری و دیوانگیست
خنده هایی مبهم و مستانه کن

نازنینا ناز کن نازت دل و دین میبرد
این خمار بی خبر را راهیه میخانه کن

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻫﺴﺖ...

گر جان عاشٖق دم زند آتش در این عالم زند وین عالم بی‌ اصل را ...

دل در بر من زنده برای غم تستبیگانهٔ خلق و آشنای غم تستلطفی ا...

آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتیکی بود؟کجا رفت؟چرا بود؟و چرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط