گوشه تنهاییش نشسته بود و جار میزد

گوشه تنهاییش نشسته بود و جار میزد؛
خاطرات، خاطرات، خاطرات خاک خورده میفروشم~
دیدگاه ها (۱۸۸)

مَن‌دارم‌میگردم‌دنبال‌اون‌آدمی‌که‌دوسال‌پیش‌بودم!!#dean

کیوته٭-٭

پس دفن خود کردم همراه آدم ها جاندار بودن را!#حسین_صفا

غریبه ها اونایی نیستن که تا حالا ندیدمشون یا رهگذرای کوچه خی...

رقص انگشت هایت روی کلاویه های پیانو‌ی خاک خورده گوشه تالار ر...

چقدر خاک خورده اینجا..منو یادتون میاد بچه‌ها؟

مطمئنم اینا گوشه ی ذهنت داشتن خاک میخوردن:🫠

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط