گوشه تنهاییش نشسته بود و جار میزد؛ خاطرات، خاطرات، خاطرات خاک خورده میفروشم~
دیدگاه ها (۱۸۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.