السلام ای حضرت سلطان عشق

دیدگاه ها (۱)

من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی ...

به شبنمی‌می‌ماند آدمیو عمر چهل روایتش،به لحظه رویت نوربر سطح...

اگــــــر مرغ دلم کــــــــرده پرش بازبــــــه عشـــــق گنبد...

صد بـــار اگـــر زائـــر درگاه تــــو باشیمچون‌روز نخستین‌حر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط