نوشته بود کسی را آنچنان دوست داری که برایش بجنگی

نوشته بود کسی را آنچنان دوست داری که برایش بجنگی؟

گفتم از جنگ ها برگشته ام
با زخم‌ها و موی سپید
و یاد گرفته‌ام که صبور باشم و به تماشا قانع...
دیدگاه ها (۱)

هر چند که تازه می‌کنی دردم،ای صبح،سلام بر تو،خوش بر دم ...!#...

فصلی بینِ تابستان و پاییز وجود دارد به اسمِ: "فصلِ آرزوهایِ ...

نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه استنفس نمی کشم، این آه از پی آ...

#عکس_نوشته

نوشته‌بود وقتی غمگینی چطور می‌خندی؟ نوشتم به کسانی که دوستشا...

army_aa is talking:📜: سطر اول داستان ما....Part 12بعد از جدا...

یادته همیشه می گفتم دوس دارم از دور ببینمت؟ بعد تو لجباز می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط