نقص عضو داشت. غیرت هم داشت. بیشتر از نقص عضوش. دو تا واکس
نقص عضو داشت. غیرت هم داشت. بیشتر از نقص عضوش. دو تا واکس سیاه و قهوه ای جلوش گذاشته بود و جلوی بانک، رهگذرها رو دعوت میکرد به داشتن کفشهایی براق.
کفشام رو در آوردم و شروع کرد به کار.
گپ زدیم چند دقیقه و عاشق مردانگی و همتش شدم. که می توانست با انواع و اقسام تجارت های خلاف، کمتر زحمت بکشد و بیشتر درآمد داشته باشد.
یادم افتاد که فرمود: لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل. و فرمود: فی اموالکم حق معلوم لساءل و المحروم.
چقدر این حق معلوم رو ادا می کنیم؟
کفشام رو در آوردم و شروع کرد به کار.
گپ زدیم چند دقیقه و عاشق مردانگی و همتش شدم. که می توانست با انواع و اقسام تجارت های خلاف، کمتر زحمت بکشد و بیشتر درآمد داشته باشد.
یادم افتاد که فرمود: لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل. و فرمود: فی اموالکم حق معلوم لساءل و المحروم.
چقدر این حق معلوم رو ادا می کنیم؟
۲۷۸
۰۲ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.