سیگاری روشن میکنم و به فردا می نگرم

سیگاری روشن میکنم و به فردا می نگرم...
فردایی که میتوانست با تویِ لعنتی شروع شود...
س "سکوتی سرشار از ناگفته ها
ی:یکه و تنها..
گ :گذشته ای که گذشت و من نتوانستم از آن بگذرم..
ا:آرامشی که آرام آرام جانم را میگیرد..
ر:روحی که زخم خورد و مرد...
این 5 واژه تمامه من است که ذره ذره دود میشود ...
....سیگار...
و من ...

!عمیق پک می زنم به سیگـــــــار
گر می گیرد
بوسه میزند بر لبهایی که تو بـــــــــوسیدی
پک اول و سرفه
گلوی احساســــــــم می سوزد
پک دوم به افتخار اشکهایم
سیــــــــگارلعنتی
پک سوم به شرافت همه شبهای تنهائی
پک آخررا حریصانه می کـــــــــــــشم
مثل بوسه هائی که از تو کام میگرفتم
زیر پا لهش مـــــــــــی کنم
بسان غرور له شده ام
سیگار زندگیم را دود کردی...

خدایا صبر ایوبت را به رخم نکش ...
دیدگاه ها (۲)

وقتـی که دلـــــــت یک جـور ِخــاص می گیـــرد وقتـی که دیگ...

دلم گریہ میخواهد!نہ از این گریہ های یواشکے!پنہـانے!مخفے!خفہ!...

امشب... سلامتي تويي كه دلم اندازه دنياتنگته ولي غرو...

ﻣﻦ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ!!! ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎ " ﺍﻭ" ﻣﯽ ﺭﻭﯼ!!! ﺍﻭ ﻋﺮﻭﺳﺖ ﻣﯽ کند... ﮐﻮﺩ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط