.
دیدگاه ها (۳)

#مَن حَتی نِمیَدونَم چن‌ بار#وَقتی داشتَم گِریهـ میکَردَمــ#...

.

.

پارت ۱۹

من قشنگ یادم خدابیامرز پدر بزرگم سالهای خیلی دور چون از اسبش...

گونی را انداختن روی دوششون و شروع کردند به شوخی و بازی با هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط