واقـعا نمیـدونم چی بگم ...
واقـعا نمیـدونم چی بگم ...
خیـلی سختـه خیللللی ...
دعـا میکنـم هیشـکی تو موقعیت من قرار نگیره هیشکـی ...
امـروز بعـد از پنـج روز مامانم بهـوش اومـد ...
تونستـم چشاشو ببینم بهـش بگم مامان جونم من بدون تو نمیتونم ...
همیـشه غر میزدم سـرش، دعوا جرو بحث هر کاری که مطمئنا اون صلاح منو میخاست و مـن ..
هووف ...
فقـط یـلحظهـ به نبودش فکـر کنی داغـون میشی ...
خدایــا شــکرررررت
خدایـا عاااششققتتممممم که یبار دیگهـ مامانمو بهم برگردوندی ...
خیلی خوشحااااااللللللمم خیلی خیلیییی
هیچی بهتـر از این نیس که سایه مامان و بابات بالاے سرت باشه هیـچی ...
پـس بخاطر این نعـمت بزرگ خدارو شکــر کنید ...
ممنــونم دوسـتاے گلــم که تو این چنـد روز کلی دعا کردین نمیدونم چجوری جبران کنـم ...
دوســتتون دارمـــ ❤
۲۱:۰۶ ۹۴/۱۰/۲۳
خیـلی سختـه خیللللی ...
دعـا میکنـم هیشـکی تو موقعیت من قرار نگیره هیشکـی ...
امـروز بعـد از پنـج روز مامانم بهـوش اومـد ...
تونستـم چشاشو ببینم بهـش بگم مامان جونم من بدون تو نمیتونم ...
همیـشه غر میزدم سـرش، دعوا جرو بحث هر کاری که مطمئنا اون صلاح منو میخاست و مـن ..
هووف ...
فقـط یـلحظهـ به نبودش فکـر کنی داغـون میشی ...
خدایــا شــکرررررت
خدایـا عاااششققتتممممم که یبار دیگهـ مامانمو بهم برگردوندی ...
خیلی خوشحااااااللللللمم خیلی خیلیییی
هیچی بهتـر از این نیس که سایه مامان و بابات بالاے سرت باشه هیـچی ...
پـس بخاطر این نعـمت بزرگ خدارو شکــر کنید ...
ممنــونم دوسـتاے گلــم که تو این چنـد روز کلی دعا کردین نمیدونم چجوری جبران کنـم ...
دوســتتون دارمـــ ❤
۲۱:۰۶ ۹۴/۱۰/۲۳
۳۱۵
۲۳ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.