دلنوشته های من

‍ *دلنوشته های من*💔
*غبار خاک پاتون*⚫



🍃 😔

باز هم محرم آمده!

ماه غم و عزا...😭

ماهی که آغاز سال قمری ست...🌴

ماه ماتم است ... ماه مشکی پوشان حسینی...💚
ماه سر های بر نیزه هاست😭

ماهی که سراسر اندوه و گریه است...

و چه سوزناک...

دل زینب س شکسته است...💔
گوش رقیه س پاره است...🔴
سر حسین ع بر نیزه هاست...👤
دست عباس ع همانجا مانده است...😭 🙌 🏻
جسد علی اکبر ع آفتاب میخورد...🍂 ☀
از گلوی علی اصغر ع خون میچکد...😓
اسیران با دست های زنجیر شده و کبود و پاهای زخمی ٬ روی خار های داغ و سوزناک صحرا راه می روند...😔 😭
و مردم کوفه چه پیروزمندانه جشن میگیرند...😰
جشن خون کردن جگر پسر فاطمه س را....😔

و ما اینجا پس از گذشت سال ها از آن ماجرا چه بی تفاوت میگذریم از چادر زینب س ...💔
از غیرت عباس ع...💪 🏻
از فریاد های حسین ع...🗣
و چه حقیرانه بی حجابی دختران و زنانمان را شاهدیم و هیچ نمیگوییم🙊
و چه بد مینگریم بی غیرتی مردانمان را...😔 💪 🏻 🗣
و چه سکوت ترسناکی که در مقابل ظلم دشمن دنیا را فراگرفته...👣


چـــ…ــــرا...😢 ❓

*دلنوشته های من*💔
*غبار خاک پاتون*⚫

🆔 @Clad_girls
دیدگاه ها (۱)

..

‍ ‍ ❣ بانو‼ ️ ملڪہ باش👸 ملڪہ همسرت باش😍 ملڪہ خانوادہ ات در ...

.

مادرم به من آموخت ، چادر سر کردن بلدی نمیخواهد،«عشق»میخواهد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط