شب تاریک و سنگستان و مو مست

شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست

نگهدارنده‌اش نیکو نگهداشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست

امشب ای ماه کجایی که دلم غمگینست
دیده بگشا که مرا آمدنت تسکینست

تو که همصحبت تنهایی شب‌های منی
پس کجا مانده‌ای امشب که سحر نزدیکست

آمدی دیر چرا ای که رخت تسکینم
نکند قلب توام زخمی و دل چرکینست

عارضت سرخ چرا گشته چرا دلگیری
مونس من چه شده، از چه دلت خونینست

با که گویم سخن از درد که بی‌درد بود
آخر ای رحم خدایا، چه دلم سنگینست

چه شد ای غافله‌ی عمر کجا وا ماندی
خسته‌ام وقت سفر کردن این معشوقست

رو شبان بار سفر بند که اینک دنیا
بی‌وفایست که خود مستحق نفرینست
دیدگاه ها (۴)

بار الهیبه عزیزانم اندیشه ای اخلاق دیده ای بینا گوشی شنوا ز...

سلام به همگی خنده رو لباتون شادی تو دلاتون عشق همراهتونامید...

خدایا ...تقدیر دوستانم را زیبا بنویسبه امید ِلبخندروی لب،شاد...

به شب سلام که بی تو رفیق راه من استسیاه چادرش امشب، پناهگاه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط