یادشبخیر

#یادش‌بخیر
بعضی عکس‌ها !!

گاهی با عکسی از هزاران عکس جبهه روبرو می‌شویم که برای اهلش، گفتنی‌ها دارد از ناگفته‌ها!!
هر چند تنها چند رزمنده باشند و
تلّه خاکی و چند گونی در زمینه آن

اینجا شرهانی‌ست...
تپه‌هایی بکر
و دشتی پهناور، با چشم‌اندازی از
انفجار و دود و
پیکرهایی بی‌جان در زمینی سرد

و انسان‌هایی از جنس نور
و واژه‌هایی چون
کانال....
غناسه....
پیشانی...
نارنجک.....

و آواهایی از همان‌جنس
که ورد هر روز زبان‌شان بود

- عباس ترکش خورد....
- ممد با نارنجک تفنگی.....
- غلام در آتش تهیه دیشب...
- جنازه حسین در پشت سنگر....
- پیشانی معتمد با تیر غناسه .....

از همه دنیای خود رها شده بودند تا خود را سپر بلای باورشان کنند....

چقدر این عکس زنده است و دل‌ربا!!
یک‌رنگی و صفا... با چهره‌هایی مصمّم... در سخت‌ترین شرایط ممکن....

چه‌می‌دانستند.... !!
چند صباحی خواهد گذشت
و کسانی خواهند آمد که
همه را فدای دنیای خود کنند و
از نام‌تان پلکانی برای امیال‌شان
دیدگاه ها (۲)

مجروح دادیم و زخم خوردیم و ایستادم ، ولی پا پس نگ...

چقدر غرورانگیزست، آن بعدازظهری کهدر نخلستانهای خسروآباد به‌ص...

الله اکبریکی از افسران عراقی اسیر شده می‌گفت:آن الله اکبری ک...

فکه/ فروردین ۱۳۷۲لحظاتی پس از انفجار مین، سید مرتضی آوینی و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط